براى محمد مسعودی

تقدیم به اوکه گرچه فراموشم کرد اما یادش دردلم زنده است

براى محمد مسعودی

تقدیم به اوکه گرچه فراموشم کرد اما یادش دردلم زنده است

من تنها نیستم اشکهایم را دارم اشکهایى که از غم تو بر گونه هایم جاریست من تنها نیستم لحظه هارا دارم لحظه هایى که یکى پس از دیگرى عاشقانه میروند تا حجم فاصله ها را کمرنگ تر کنندمن تنها نیستم چرا که خیالت حتى یک نفس ازمن غافل نمى شوددوستت دارم محمد

خسته ام

خسته ام ...خسته از نبودنت...!خسته از روزهایى که بى تو شب میشود وشبهایى که بى تو مى گذرد تا که طلوعى و غروبى دیگربیاید و باز هم بى تو مى گذردمحمد دوستت دارم

سلام محمد امیدوارم حالت خوبه خوب باشه دلم برات تنگ شده اى کاش چشام رو ببندم وبازکنم وتوکنارم باشىمیدونى الان کجام پیش اب،یه جاى دنج و دارم به تو فکرمیکنم کاش الان پیشم بودى دوستت دارم محمدآن چنان سوخته ام درعطش دیدارت که دگر درهمه عالم نتوان یافت مرا

سخنى بادوستان

سلام مى دونم گذرهیچکس به این وبلاگ نمیخوره اما فقط واسه دلخوشى خودم که شده اینارو مى نویسم عزیزان خواهش میکنم کمکم کنید دیگه دارم کم میارم بهم راه حل بگید که کم تر زجربکشم مرسى

سلام نفسماین همه سرنماز دعاکردم به خدا التماس کردم که فقط یه لحظه ببینمت ولى امروزخواهرم گفت که تورودیده هرچه قدر نگاه کردم ندیدمت محمدم همش فکرمیکردم بدون توزنده نمیمونم ولى الان زنده م ودارم نفس میکشم اما چه زندگى یه سال ندیدمت دارم دیوونه میشم من اینجا دارم از دوریت زجرمیکشم و تو بى خبرتوکاراى خودت غرقىوقتى شنیدم دانشگاه قبول شدى هم ناراحت شدم هم خوشحالناراحت به این خاطرکه میترسیدم که دخترى دلت روبدزده خوشحال به خاطرموفقیتتزندگیم اگه بدونى بى تو چه زجرى میکشم،من از عشقت خوابم نمیبره اونوقت توباخیال راحت خوابى البته این ارزومه که اسوده بخوابىسرت درد اومد معذرت میخوام عزیزم خیلى حرف دارم بهت بگم

سلام یعنی هیچکس اینا رو نمی خونه تا بدونم تنها نیستم...چراهیچکس نظر نمیدهدلم میخواد درمورد عشقم نظر بدید