براى محمد مسعودی

تقدیم به اوکه گرچه فراموشم کرد اما یادش دردلم زنده است

براى محمد مسعودی

تقدیم به اوکه گرچه فراموشم کرد اما یادش دردلم زنده است

سلام بچه ها این روزا دارم برا کنکور میخونم تا سال دیگه خداحافظ دوستتون دارم 

راستی امروز محمدو دیدم حرفی زد که داغونم کرد ولی برام دعا کنید حالا که خودم میخوام فراموشش کنم تا این جارو خوب رفتم تا سال بعد خدانگهدار

خدایا

خدایا این چه حکمتیه من توش موندم 

 

محمد فراموش شدنی نیستی

خدا جون دیگه نمیتونم دیگه خسته شدم از زندگى دارم میمیرم نفساى اخرمه مگه نه؟خواهش میکنم تموم کن زندگیمومن دیگه نمیکشم از دست همه خسته شدم اون از محمد که نفسامو گرفتو به جاش اسپرى اسم بهم داد اون از خانواده م که با حرفاشون نمک رو زخمم میپاشند خدا صدامو میشنوى بیا دستمو بگیر وگرنه مجبورم....مجبورم که خودم با پاى خودم بیام پیشت مجبورم نکن با دستاى خودم به زندگیم پایان بدم نگى نگفتىخدایا دارم زجرمیکشم نفسم بالا نمیاد بغضم نمیترکه دارم خفه میشم خواهش میکنم تمومش کن

هربار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم 

ترس من از گم شدن نیست  

از گرفتن دستی است که بی بهانه رهایم میکند


 نمی دونم چی میخوام بگم ولی بازم امروز بارونیم

سلام داداش میثم شرمنده کامپوترم مشکل پیدا کرده الانم با گوشیم وصل شدم بهت سرمیزنم ولى نمیتونم نظر بدم به قول خودت" یا على"

رهایت می کنم

در تمام مسیر طولانی که خود را همراه ان کرده بودم تسلیم دوست داشتنهایم شدم وهزاران بار بغض خود را در گلوی خود حبس کردم

تو در دلم جوانه زدی و زیستی اما به خواست من و حال من به این زیستن خاتمه میدهم دل گمراهم بوی عطر عشق توراه نا خواسته و ندانسته به سوی من آورد فکر میکردم در پاییز هم می توان جوانه زد اما این بار ساقه های محبت در دل من خشک وسیاه شدند

قلب عاشقانه ام را چه بی رحمانه سوزاندی لحظه های سبز وشیرینم را چه نا عادلانه به سیاهی کشاندی

همیشه بر ان بودم که از عشق زیبایم برای همگان بخوانم اما هرگز این خروش را در دل من باور نداشتی حالا دیگر شرمگین این دل خود شده ام

براستی چرا تو را ساختم ؟؟؟؟؟؟؟

چرا تو را ساختم؟ چرا ترانه های عاشقی برایت سرودم؟

وای بر من که چگونه در حسرت دوست داشتنت سوختم وای بر من که چگونه شب و روزم را الوده ی تو کردم چه ناگاه شیشه ی دلم را با غرورت شکستی و چه ناگاه مرا در اتش عشق بی فروغت سوزاندی رهایت میکنم

رهایت میکنم که دیگر در قفس قلبم اسیرو درمانده نباشی

عشق تو را برای خود یک خاطره ی جاویدانه ثبت خواهم کرد یقین داشته باش که دیگر سرزمین تشنه ای دلم را با وجود تو سیراب نخواهم کرد غروب پاییزی را با تمام زیباییهایش به تو میسپارم پس رهایش نکن بگذار به پاس عشقی که به تو داشتم این خاطرات برای همیشه زنده بماند

هرگز شوق سفر با من را نداشتی و هرگز مرا همراهی نکردی

من تنها نیستم اشکهایم را دارم اشکهایى که از غم تو بر گونه هایم جاریست من تنها نیستم لحظه هارا دارم لحظه هایى که یکى پس از دیگرى عاشقانه میروند تا حجم فاصله ها را کمرنگ تر کنندمن تنها نیستم چرا که خیالت حتى یک نفس ازمن غافل نمى شوددوستت دارم محمد

خسته ام

خسته ام ...خسته از نبودنت...!خسته از روزهایى که بى تو شب میشود وشبهایى که بى تو مى گذرد تا که طلوعى و غروبى دیگربیاید و باز هم بى تو مى گذردمحمد دوستت دارم

سلام محمد امیدوارم حالت خوبه خوب باشه دلم برات تنگ شده اى کاش چشام رو ببندم وبازکنم وتوکنارم باشىمیدونى الان کجام پیش اب،یه جاى دنج و دارم به تو فکرمیکنم کاش الان پیشم بودى دوستت دارم محمدآن چنان سوخته ام درعطش دیدارت که دگر درهمه عالم نتوان یافت مرا

سخنى بادوستان

سلام مى دونم گذرهیچکس به این وبلاگ نمیخوره اما فقط واسه دلخوشى خودم که شده اینارو مى نویسم عزیزان خواهش میکنم کمکم کنید دیگه دارم کم میارم بهم راه حل بگید که کم تر زجربکشم مرسى

سلام نفسماین همه سرنماز دعاکردم به خدا التماس کردم که فقط یه لحظه ببینمت ولى امروزخواهرم گفت که تورودیده هرچه قدر نگاه کردم ندیدمت محمدم همش فکرمیکردم بدون توزنده نمیمونم ولى الان زنده م ودارم نفس میکشم اما چه زندگى یه سال ندیدمت دارم دیوونه میشم من اینجا دارم از دوریت زجرمیکشم و تو بى خبرتوکاراى خودت غرقىوقتى شنیدم دانشگاه قبول شدى هم ناراحت شدم هم خوشحالناراحت به این خاطرکه میترسیدم که دخترى دلت روبدزده خوشحال به خاطرموفقیتتزندگیم اگه بدونى بى تو چه زجرى میکشم،من از عشقت خوابم نمیبره اونوقت توباخیال راحت خوابى البته این ارزومه که اسوده بخوابىسرت درد اومد معذرت میخوام عزیزم خیلى حرف دارم بهت بگم

سلام یعنی هیچکس اینا رو نمی خونه تا بدونم تنها نیستم...چراهیچکس نظر نمیدهدلم میخواد درمورد عشقم نظر بدید

خداحافظی

سلام زندگیم خوبی؟امروز اومدم ازت خداحافظی کنم اخه دیگه داره خرداد میشه باید حسابی درس بخونم پس خدانگهدار عشق من


تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام درد یک اتفاق که شاید با اتفاق تو دردش متفاوت باشد ویرانم می کند من از دست رفته ام شکسته ام می فهمی؟به انتهای بودنم رسیده ام اما اشک نمی ریزم پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند


هی کافه چی میزهایت را تک نفره بچین!نمیبینی؟ همه تنهایند..............

محمد محمد خدا بگم چى کارت نکنه که داغونم کردى لعنتى چرا فکرت دست ازسرم برنمیداره ها؟حالاکه نیستى اززندگیم که بیرون رفتى از ذهنمم برو بیرون زندگیم جهنم شده لعنتى میفهمى؟ من این دوست داشتن رو نمیخوام دارم دیوونه میشم از بس قرص اعصاب خوردم ازبس بغضم رو نگه داشتم محمد من از دوست داشتن تو دارم عذاب میکشم نمى دونى چقدرسخته کاش دوستت نداشتم خیلى سخته عاشق کسى باشى که برات ارزش قائل نیست امیدوارم هیچ وقت عاشق نشى این رو هم میتونى دعا فرض کنى هم نفرین !اما دوستت دارم محمد

نازنینم

این رابدان که عشق فراموش کردن نیست!بخشیدن است عشق گوش کردن نیست!درک کردن استعشق دیدن نیست!احساس کردن است دوستت دارم محمد...M

چشمهایم

چشم هایم را به بیمارستان میبرم نمی دانم چه مرگشان شده هرشب جایشان را خیس میکنند

دل تنگ

سلام عزیزم امروز خیلی دلم گرفته میدونی دیگه اون کسی که یکی از دلایل تو برای رفتن بود دیگه مثل قدیما نیست دیگه هیچی مثل قدیما نیست.......محمدم من دیگه اون اریمس قبلی نیستم خیلی تغییر کردم هم تغییرات خوب هم بد میدونی دیگه اون اریمس مهربون جاش رو دادبه اریمس بد اخلاق بی جنبه دیگه کسی به من نمیگه مهربون بهم میگن بداخلاق دست خودم نیست همین الان هم با خواهرم سر یه موضوع بی خودی دعوا کردم دادزدم اخر سر هم اومدم تواتاقم و گریه کردم تازگیا زود اشکم سرازیر میشه ....محمدم همه تنهام گذاشتند خیلی سخته یهو دورم خلوت شد

محمد دوستت دارم


وقتی نیستی بی انکه ماری در کارباشد مزه ی زهرمار را میچشم...


سلام محمد خوبی؟ دلم خیلی برات تنگ شده خیلی وقته باهات صحبت نکردم تنها جایی که راحت میتونم باهات صحبت کنم اینجاست کاش اینارو میخوندی تا بفهمی که بی خبر شدی زندگی یه ادم تنها دیروز زنگ زده بودم صدات روبشنوم ولی تو گوشیت رو بر نداشتی از دیدنت که محرومم از صدات هم محرومم؟

محمدم کاش میدونستم الان کجایی!!شنیدم خونتون از اینجا رفته کجا نمیدونم!!راستی من هنوزم از اسانس نیوباس استفاده میکنم باورت میشه؟؟؟

محمد خیلی دوستت دارم


لباسهایم که تنگ میشد می بخشیدم به این و ان ولی دل تنگم راحالا چه کسی می خواهد......M

سلام دوستان این وبلاگ مخصوص زندگیم محمد مسعودى هست کسى که خیلى دوستش دارم کسى که شوخى شوخى شد زندگیم کسى که بدون دلیل منو رهاکرد تنهام گذاشت شایدواسه خودش دلیلى داشت :|هیچ وقت نمیخوام هویتم معلوم بشه:-(